خسته ام دیگر توان گفتن و تکرار نیست....
گفته بودم می روم اما نکردی باورم....
دیگر اکنون که زمان خواهش و اصرار نیست!!!
گر چه میدانم که دل بر بازگشتم بسته ای!!!!
خوش خیالی های تو مختص این یک بار نیست
دل به یار دیگری بستن اگر چه مشکل است
میزنم دل را به دریا ، دل سپردن عار نيست
تا به كي بايد غم عشق تباهي را كشيد؟!
داغ عشق كهنه بر خاطر زدن اجبار نيست
گر چه خوشبختم كه از دست تو راحت مي شوم
هيچكس مانند من از بخت خود بيـــــــــــــــــــــــــزار نيست
دير شد بايد كه بگريزم كجايش با خـــــدا
حيف! تنها مي روم در شب كسي بيدار نيست.

نظرات شما عزیزان: